بیمقدمه و اعلام قبلی، مؤسسه عالی آموزش و پژوهش در مدیریت و برنامهریزی از معاونت برنامهریزی ریاستجمهوری به نهاد ریاستجمهوری منتقل و محمد شریف ملکزاده به ریاست آن گماشته شد. در اینکه این انتقال از وظایف دولت و نهاد ریاستجمهوری است، هیچ شک و تردیدی نیست اما آنچه قابل تأمل است، نفس و ماهیت عمل و دلیل این انتقال است؛هرچند بعد از انحلال سازمان مدیریت و برنامهریزی که مغز متفکر توسعه و برنامهریزی اقتصادی کشور بود، طرح این مسئله و پرداختن به دلایل آن، شاید نه منطقی باشد و نه مهم.
مؤسسه عالی پژوهش در مدیریت و برنامهریزی در دهه 60 بهعنوان بازوی علمی و پژوهشی سازمان برنامه و بودجه وقت و همچنین تربیت نیروی انسانی متخصص برای امور برنامهریزی و توسعه با بهرهگیری از مجربترین اساتید آغاز بهکار کرد که به مرور زمان به یکی از مهمترین و مؤثرترین نهادهای علمی و پژوهشی کشور بدل گشت.
در سال 85 و پس از انحلال سازمان مدیریت و برنامهریزی، فلسفه وجودی این مؤسسه علمی و پژوهشی نیز از بین رفت و با تعدیل نیروها و برخی از اساتید مجرب آن عملا به یک نهاد آموزشی صرف بدون تأثیرگذاری در معادلات برنامهریزی و توسعهای کشور تبدیل شد. نحوه برخورد با برنامه چهارم توسعه و روند تدوین و تصویب برنامه پنجم بیش ازپیش مهمترین نهاد فکر و برنامهریز کشور را به حاشیه برد. آثار و پیامدهای انحلال سازمان مدیریت و حاشیه نشینی مؤسساتی از این دست امروزه به خوبی در اوضاع اقتصادی و توسعهای کشور هویدا و آشکار است.
از سوی دیگر اگرچه با شرایطی که در سالهای اخیر بر سازمان مدیریت سابق و مؤسسه مزبور رفته تفاوتی درمورد وابستگی این مؤسسه به نهاد ریاستجمهوری و معاونت برنامهریزی ریاستجمهوری و یا نهاد دیگری وجود ندارد اما این انتقال اگر با هدفی همچون زمینهسازی برای انحلال آخرین بازمانده نهاد برنامهریزی کشور نباشد، یک بیسلیقگی تمام عیار است.
فعالیت مؤسسه عالی آموزش و پژوهش در مدیریت و برنامهریز کمابیش با ساختار معاونت برنامهریزی تطابق و موضوعیت دارد اما مشخص نیست چه ارتباطی بین کارکرد این مؤسسه با نهاد ریاستجمهوری وجود دارد. ظاهرا دیواری کوتاهتر از این مؤسسه پس از فراز و نشیبی که محمد شریف ملکزاده در ماههای اخیر برای گرفتن پست و مسئولیت طی کرده پیدا نشده است. به راستی وی از چه سنخیت علمی و پژوهشیای برای گرفتن مسئولیت مهمترین نهاد فکری ، علمی و برنامهریزی کشور برخوردار است؟ و سؤال آخر اینکه بازی با جایگاه و سابقه علمی و پژوهشی مؤسساتی همچون مؤسسه عالی آموزش و پژوهش در مدیریت و برنامهریزی کشور چه توجیه منطقی دارد؟